Flash Required

Flash is required to view this media. Download Here.

تیر 1389 - نقطه سر خط
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

.




.

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز



بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 70095


RSS
کیمیاگر
کلمات کلیدی :
نویسنده مرتا خانوم تاریخ ارسال چهارشنبه 89/4/30 در ساعت 4:54 عصر

کیمیاگر کتاب یکی از همسفرانش در کاروان را برداشت و ورق زد. به حکایتی درباره ی نرگس رسید. کیمیاگر با افسانه ی نرگس آشنا بود: نرگس هر روز بر روی آبگیری خم می شد تا زیبایی خود را در آن تماشا کند. روزی به قدری شیفته ی زیبایی خود شده بود که در آب افتاد و غرق شد. به جای او گلی رویید که نرگس نامیده شد.

اما نویسنده ی کتاب، این حکایت را به شکل دیگری پایان داده بود:

وقتی نرگس مرد، پریان جنگل به سراغ آبگیر رفتند و دریافتند که آب شیرین و گوارای آن از اشک شور شده. پریان از آبگیر پرسیدند:

- چرا گریه می کنی؟

پاسخ داد:

-برای نرگس.

گفتند:

-آه، هیچ جای شگفتی نیست که تو در عزای نرگس گریه کنی ، زیرا هرچند ما در جنگل همیشه سایه به سایه اش راه می رفتیم، تنها تو بودی که می توانستی از نزدیک به زیبایی او چشم بدوزی.

آبگیر پرسید:

-مگر نرگس زیبا بود؟

پریان با تعجب پرسیدند:

-چه کسی بهتر از تو این را می داند؟ وانگهی ،نرگس هر روز زیبایی خود را در آب های تو تماشا می کرد.

آبگیر لحظه ای غرق در سکوت شد. عاقبت گفت:

-هرگز به زیبایی نرگس پی نبرده بودم. به این خاطر برای نرگس گریه می کنم که هرگاه او بر روی من خم می شد، من زیبایی خود را در اعماق چشمانش تماشا می کردم.

کیمیاگر اندیشید: چه حکایت زیبایی!

______________________________________________________________________

دوستان عزیزم این داستان مربوط به قسمت سرآغاز کتاب کیمیاگر نوشته ی پائولو کوئیلو است که aster  برای تولدم بهم هدیه داد و من این قسمت رو خیلی خیلی دوست دارم. امیدوارم شما هم خوشتون اومده باشه.دوست داشتندوست داشتندوست داشتندوست داشتندوست داشتن




.:: نظرات () ::.
ببار ای بارون
کلمات کلیدی :
نویسنده مرتا خانوم تاریخ ارسال چهارشنبه 89/4/23 در ساعت 10:42 عصر

ببار ای بارون ببار.ببار ای بارون ببار . ببار ای بارون ببار .

 بریز از چشم ها

چه فرقی می کند چشم من یا آسمان....

چه فرقی است بین اشک اسمان و اشک من ؟ چه فرقی است بین ان دو جز آنکه اشک من تشنه می کند اشک آسمان سیراب . اشکی که نیامد آن روز . اشکی که شاید اگر میامد ملائک اشک نمی ریختند.

آه ای آسمان چه اشکی ریختی بر سرم آن روز . انگار گریه ام با گریه ات آمیخته بود. و نوای ببار ای بارون ببارم با صدای آهت عجین شده بود.

ای آسمان تو گرییدی که مرا بگریانی. بین الحرمین را همه به گرمایش می شناسند، من به بارانش. چه فرقی است بین من و من که در آنجا گویا طور دیگری شده بودم .

چه بارانی می بارید آن شب. با پاهای برهنه روی زمین بین الحرمین راه می رفتم . زیر باران . زیر باران اشک و آه و عشق.

چه بارانی بود آن شب . کربلا را گویا سیل برداشته بود.ومن بودم وما بودیم همه ی زائران کربلا زیر آن باران که هر یک نوایی داشتیم . انگار کار خدا بود که کفش ها گم شوند. گم شوند تا من با پای برهنه در سیلی که کاش 1400 سال پیش میامد غوطه بزنم .

چه شبی بود آن شب که زیر سیل باران هر کس حال و هوایی داشت . دو طرف بین الحرمین دو پسر بسجی چفیه به سر چه غوغایی می کردند با پرچم های سرخ یا حسینشان.

حرم حضرت عبا..... نمی گویم اسمش را که باران اشکم سرازیر نشود. بارنی که تا سه روز بعد برگشتنمان هوس باریدن داشت.آری حرمش فرش نداشت . فرش ها را جمع کرده بودند . تمام حرم را آب گرفته بود.

چه آبی بود آنشب. بیچاره زیر دست و پا له می شد آب. گویا سزایش بود.

گویا سزایم بود که حالا به عشق رفتن دوباره بنشینم و شب عید اشک بریزم . گویا سزایم بود . منی که در آنجا عهد بستم ولی اینجا شکستم . منی که آنجا خدا را حس کردم . ایجا فراموش  منی که به من نامردی کردم .

چه بارانی می بارید .

چه اشکی. بیشتر اشک ها بودند که زمین را خیس می کردند نه باران . گویا این سیل اشک مردمانی است که عمری محرم ها نوا سر دادند و آه کردند و اشک ریختند. گویا این سیل همان اشک ها بوند که بر سر من آنشب نازل آمدند که مرا به راه بکشند . ولی من ....

هچ کس در ان حال بارانی کاری به کسی نداشت . کسی نیامد سر دیگری داد بکشد که باید برویم . کسی دیگری را دعوا نکرد آنشب حتا ما که از قرارمان برای رفتن ساعتی می گذشت به هم خرده نمی گرفتیم . اصلا دنیا گویا عوض شده بود آنشب.

چه بارانی....دلم را آتش زد در این شب عیدی. کاش امشب هم باران ببارد.

 

حرم حضرت عباس

 

-----------------------------------------------------------------------------------------

دوستان ببخشید اگر ناراحت شدید . دلم می خواست اینو حتما بنویسم. برام مهم نیست که نفهمید جریان از چه قرار بوده . بذارید به حساب دلم که که امشب دوباره بارونی شد....

 

 




.:: نظرات () ::.
مرتا(mereta)
کلمات کلیدی :
نویسنده مرتا خانوم تاریخ ارسال جمعه 89/4/18 در ساعت 8:12 عصر

 سلام به همه ی بر بچزی که گذرشون این ورا افتاده و یاد ما کردن.

گفتم عرض سلامی کرده باشم و تبریکی به مناسبت عید سعید مبعث. اشتباه نشه . ما رو چی کار با آقا سعید؟؟؟ من عیدو گفتم.وگرنه ما که اهل این حرف و حدیث ها نیستیم.اصلا به ما میگن مرتا. مرتا حرف داره توش . یه کلمه که نیست . مرتا یعنی بامرام لوتی رفیق با صفای مذهبی. به قول رضا امیرخانی اسم مرتا صلوات داره.آخه اون تو ارمیا نوشته بود اسم آقا سهراب صلوات داره . خوب که فکر کردم دیدم اسم مرتا هم صلوات داره . البته اون آقا سهراب شهید شد ولی مارو چه به شهادت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ما هنر کنیم کلاس های المپیاد رو بگذرونیم.

آخ آخ شما که کلا ذهنت کج میره . باز فکر نکنی آقا سهراب کسی بوده نه بابا یه بسیجی از مال خدا که تو ذهن این نویسنده ی ........ ارمیا ساخته شده. آره بابا . اگه واقعا آقا سهرابی بود که اسمش صلوات داشت ما عمرنات اصلا سین اسمش هم تو وبمون نمی نوشتیم چه برسه به صلوات اسمش؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا از این حرف و حدیث ها که بگذریم . واقعا مرتا صلوات داره. اگه تا حالا نفرستادی قضاشو بجا بیار.

ولی خودمونیما عجب لوتییی بود آقا سهراب. خوب شد شهید شد حیف بود همین طوری بمیره.

ولی آخه به خدا ما هم حیفیم . حیفیم تو جیک ثانیه دکتره که معلوم نیست لیسانسشو با کدوم پارتی تو کدوم دانشگاه وقفی( که تو وقف دانشگاه هم حرفه) گرفته چه برسه به فوق و دکترای دروغی اش تو برگه ی فوت دستش اسممونو که صلوات داره ببینه و صلوات نفرسته و برگه رو امضا کنه دستور بده ببرن جنازه رو تو سرد خونه تا کدوم یالقوزی که آقاشون باشه بیاد جسد رو ببره.

آره باور کنین ما حیفیم ولی آخه غیر خودمون  رفقاونم مثل رفقای آقا سهراب همچین بر و بچز نماز شب خونی نیستن که به واسطه ی اونا ما رم شهید کنن. اگه قرار باشه کسی به واسطه ی اون یکی شهید شه همشون احتمالا باید به واسطه ی خودمون که مالی نیستیم شهید شن. که اونم...........................(آرزو بر جوانان عیب نیست.)

اون از اون سبزی که دنبال جوراب آدیداس و بلوز پوماشه.

اون از حسنای جانماز آب کش که ............(نمی گم میترسم ناراحت شه اون وقت ما مجبور شیم به واسطه ی اون بریم بالا که اونم دور از ذهنه.)

زینب که بالکل تو نخ بلوتوث بازیه

سیاه و سفید که به خیالم تا آخر عمر مبارک درگیر ویندوز بالا نیومده است و وقت نمی کنه یه سری بره تو فاز شهادت و این جور حرفا

هدی که ..................اون اصلا بحثش جداست . منو مجبور نکنین در موردش حرف بزنم . باشه حالا که پاگیرم شدین یه جمله میگم . خیلی باحاله ولی به درد شهادت نمی خوره .

چنگیز که پایه ی همه ی این فازهاست ولی می خواد 20 سالگی عروس شه و اگه شهید بشه شوهرش بدبخت میشه.

و مهدیس که همش به فکر سارای خودشه و گذررش به شهادت نمی خوره.

و بقیه اشون هم تو این فازا نیستن.

ولی نه خودمون از همه بدتریم باز همه بیان جمع شن مارو بکشن بالا. ما که اونقدر پاگیر دنیاییم که شین شهادتم باید با شش تا انعام و هفت تا بقره بگیم. چه برسه تو نخش باشیم؟؟؟؟؟؟؟

اونقدر پاگیریم که دو تا کتاب ارمیا و بی وطن رضا امیرخانی را که می خونیم . میایم اینجا خضعبلات می نویسیم که اسممون صلوات داره و.....

نه آقای من نمی خواد صلوات بفرستی . هرچی فحشم خواستی بدی بده به ما . فقط تو رو جون اخوی یه دعایی واسه اون مخ تاب دار ما بکن که وقتی رمان می خونه بد قاط میزنه.

(همه ی رفقا خیلی باحالین یه وقت بهتون بر نخوره ها . شوخی بود.)

 




.:: نظرات () ::.
شهادت ولی المومنین حضرت امام موسی کاظم(ع)تسلیت باد.
کلمات کلیدی :
نویسنده مرتا خانوم تاریخ ارسال پنج شنبه 89/4/17 در ساعت 12:57 عصر
کنون که گوشه ی زندان به بند زنجیرم
خدا گواست چو زهرا ز زندگی سیرم
شبیه مادر مظلومه تا ورود اجل
دو دست بسته ی خود سوی آسمان گیرم

شکسته پا و کمان قد ، رسیده جان به لبم
شکنجه های عدو کرده اینچنین پیرم

ز تار کعب نی و پود تازیانه ی کین
به باغ یاس ولایت ، بنفشه تصویرم
عدو بدون جهت ناسزا به من می گفت
اگر چه گفته خدا از تبار تطهیرم


زجانب من خسته به دخترم گویید
اسیرِ سلسله ها نِی ، اسیر تقدیرم


رضا بیا که نگاهم به چار چوب در است
بیا که کنج قفس بی شکیب می میرم

 

به یاد کرب و بلا بی قرار می گریم
به یاد حنجر شش ماهه و پَرِ تیرم
به یاد ساقی بی دست و مشک علقمه ام
به یاد راس جدا از جفای شمشیرم

emamsheshom.jpg

 ببخشید کد نوحه ی مربوط به شهادت امام کاظم رو پیدا نکردم اینو گذاشتم. البته کلهم نور واحد.




.:: نظرات () ::.
این هم دوباره عکس
کلمات کلیدی :
نویسنده مرتا خانوم تاریخ ارسال یکشنبه 89/4/13 در ساعت 4:44 عصر

 

سلام دوستان . من فکر می کنم بازدید کننده ها هم مثل خودم عکس بیشتر دوست دارن . برا همینم دوباره براتون عکس گذاشتم. این بار موضوع خاصی ندارن ولی فکر کنم همشون یه جورایی باحالن. می خواستم عکس خنده دار بذارم ولی بی ادبی بودن . عکس خنده دار یا باید سیاسی باشه یا بی ادبی که من از گذاشتن هر دو معذورم.

همینه میگن نباید به چشات اعتماد کنی.

 

http://i.imagehost.org/0680/pesar.jpg

آشپزی هزاره ی سوم:

 

http://www.imgx.org/files/18235_nlhhm/6.jpg

 

چه دل انگیز:تهوع‌آور

 تهوع‌آورتهوع‌آور

می گن گدا پروری نکنین یعنی همین:

 

http://up.iranblog.ir/7/1271967051.jpg

 

 




.:: نظرات () ::.
پوزیشن های خوابین بچه ها
کلمات کلیدی :
نویسنده مرتا خانوم تاریخ ارسال شنبه 89/4/12 در ساعت 12:57 عصر

سلام براتون عکس گذاشتم.عکسای باحال از بچه های باحال:

 

 

Cute Kids Can Sleep Anywhere عکسهایی زیبا از خوابیدن کودکان - www.downloadpersian.mihanblog.com

 

Cute Kids Can Sleep Anywhere

 

Cute Kids Can Sleep Anywhere

 

Cute Kids Can Sleep Anywhere

 

Cute Kids Can Sleep Anywhere

 

Cute Kids Can Sleep Anywhere

 

Cute Kids Can Sleep Anywhere

 

Cute Kids Can Sleep Anywhere

 

Cute Kids Can Sleep Anywhere




.:: نظرات () ::.
آرزوی تو
کلمات کلیدی :
نویسنده مرتا خانوم تاریخ ارسال یکشنبه 89/4/6 در ساعت 9:41 عصر

سلام دوستان . سلام به شماها که خیلی باحالین و سلام به شما که وقتی دو روز در ارسال پست جدید تاخیر می کنم زنگ می زنید میراث فرهنگی

داشتم به این فکر می کردم که آرزوی مهم هر آدم تو زندگی اش چیه یا شاید بهتره بگم کیه .اگه بهتون بگن سه تا آرزو تون میتونه براورده شه یعنی حتما میشه چه آرزویی می کنین . اگه شما بگین من هم خجالت نمی کشم و می گم.

لطفا در بخش نظرات جوابمو بدین . دوست دارم بدونم . لااقل یکی شو.

لطفا در بخش نظرات جوابمو بدین . دوست دارم بدونم . لااقل یکی شو.

لطفا در بخش نظرات جوابمو بدین . دوست دارم بدونم . لااقل یکی شو.




.:: نظرات () ::.
........................

عناوین مطالب وبلاگ نقطه سر خط

.:: Design By : wWw.Theme-Designer.Com ::.


Flash Required

Flash is required to view this media. Download Here.