تو هم بگو من احساس ندارم
اولي باري نيست كه اين جمله رو مي شنوم....
عادت كردم
توي اين گرما بارون كجا بود؟
چه خوابي مي بيني!
شب عيدي يه هو اين متنه از كجا در اومد؟
ولي خيلي قشنگ بود
خوشم اومد.
چرا دو بار گذاشتي تو وبلاگت؟
ديدي بالاخره نصفه شبي اومدم!
يه اشكال به متنت :
تومتنت نوشتي چه فرقي دارد كه باران از چشم من ببارد يا آسمان!
خوب عزيزم خيلي فرق داره !
آبي كه از چشم تو مياد شوره!!!!!
اَ ي!!!
اما آبي كه از اون بالا بالا ها مياد ،بي نظيره!
اين است فرق اشك و باران!
فلسفه رو داشتي؟؟
سلام ..... من کاملا قضيه رو متوجه شدم ..... تو داشتي توي بين الحرمين مي رفتي ...... که دو تا برادر بسيجي ديدي و بعد هم يه دل نه صد دل ......... بعد توي همون موقع هم بارون گرفت .......بعد تو هم كلي گريه كردي ...... درسته .......
از شوخي گذشته ...... خيلي قشنگ بود ......
حانيه!!! اگه از گريه خوابت برد ، در رو باز بذار شايد بياد....
عالي بود/
سلام!
من اولين نفرم!
خيلي خوب بود حانيه...! داشتم مي خوندم يه لحظه دلم خواست...!
بازم بنويس!