• وبلاگ : نقطه سر خط
  • يادداشت : گاهي اوقات كه خسته ميشم...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 8 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سارا 
    از متنت خوشم اومد منو ياد دبيرستان خودم انداخت ولي ما کار هاي شيک تر مي کرديم از شير ريختن رو صندلي معلم بگير تا مسابقه لگدزني (جفتک خودمون) به در کلاس بعد کي بود کي بود من نبودم
    و يه بار هم زنگ مدرسه رو زديم در رفتيم چه لذتي داشت قيافه هاي حيرت زده

    عاشقتم!!!يعني بعد از کلي در س خوندن، خسته و کوفته اومدم تو وبت،فقط مي خوندم،به ياد خل بازي هامون مي افتادم و عين ديوونه ها ميخنديدم!!(الان همه هنوز دارن چپ چپ نگام مي کنن)

    اون قسمت سارا و صديقه و هانيشو خوب اومدي!واي آشپزي سر کلاس شيمي که واسه خودش عالمي داشت!!

    ديگه بسه تازه ديني نخوندم!!!فعلا...

    + زهره 
    بي فرهنگ!
    پاسخ

    خودتي.

    متنتو دوسش دارم

    ادمو ميبره به همون موقع ها

    اگه حوصله داشتي مارو لينک کن

    پاسخ

    از اين آدم بي حوصله چه توقعي داري؟
    + آذر 


    پ.ن يعني پي نوشت!

    :دي

    خدايي اول چقدر همه شاد بوديم!

    چه مرگمونه امسال !

    اه اه!

    پاسخ

    هممون مرديم امسال . عين عق شديم.
    + مغول 
    تلپاتي يعني اين. يعني اين که تو بعد آپ کني تا حرف دلت رو بزني و من که جديدا هفته اي يک بار به زور ميام پاي کامپوتر بيام توي وبت. گرفتي؟
    پاسخ

    دل به دل راه داره.
    + زهره 
    قشنگ بود حانيه!
    واقعا چقدر خاطرات قشنگ و بامزه اي داريم!
    ميشه همه زهره ها و زهره عزيزي ها رو بکني زهره-ع؟!
    ممنون ميشم!
    پاسخ

    الان حال ندارم ولي باشه مي كنم. ون زهره كه بدون فاميلي اوردم تو نيستي.
    + مهديس 

    قشنگ بود و واقعا فهميدمش...

    پ.ن يعني پاورقي نوشته شده....

    نمي دونم من اين برداشت و دارم...

    کارخوبي کردي از فسيليت بيرون اومدي...

    پاسخ

    تو كه فسيل تر از مني...