سلام سلام . من بالاخره برگشتم. برخلاف انتظارم 27 روز اونجا بودیم. یعنی راستش بودم چون از هجدهمین روز به بعد مامانم اینا رفتن و من موندم ور دل مامان بزرگم. نمی خوام از اونجا و حال و هواش براتون بگم نمی خوام بهتون بگم اونجا بهشت بود و من انگار اولین بار بود رفته بودم مشهد و نمی خوام بگم که هر چی معلم و معاون تو روشنگر بود اونجا دیدم .
فقط فقط فقط می خوام بگم سلام. سلام بعد از 75 تا نظر، 27 + 7 روز، بعد کلی خوش گذرونی و البته یه کمی هم واسه بعضیا دل تنگی.
فقط می گم سلام که همتون از خوشحالی برگشتن من دق کنین.
فقط می گم سلام با کلی اندوه . غم که دو روز دیگه باید بریم مدرسه...
خلاصه اینکه من برگشتم و الانم به چند دلیل خیلی حوصله نوشتن ندارم . مهم ترینش اینکه شبه و من اینجا تنهامو می ترسم .
پس فعلا خدا حافظ.