کلمات کلیدی :
نویسنده مرتا خانوم
تاریخ ارسال سه شنبه 89/2/7
در ساعت 7:32 عصر
امروز روز خاصی بود امروز برای اولین بار اشک را روان بر چهره ی یکی از دوستانم دیدم وتازه فهمیدم که چه قدر او ، خنده ی همیشه برلبش که آدمی را شاد می کرد و گریه های اندک ولی سوزنده اش را....
چه قدر غمگینم از آنکه تا مدتها لبخند کمتر برلبانش مینشیند...